چند اصل عمومی وجود دارد که به نظر می رسد با کمی تفاوت، در همه فرهنگ های سیاره ما در حال پذیرش است. اول اینکه کم کم همه فهمیده اند که حدود 8 درصد انسانها همجنسگرا هستند. برای همین از دوران قدیم با وجود لعن و نفرین و مجازات مرگ، از تعدادشان کاسته نشد و حالا که حق کار و تحصیل و ازدواج رسمی دارند نیز بر تعدادشان افزوده نشده است.
دومین دانستنی عمومی در حال گسترش این است که همجنس گرا ها افراد بیمار و روانی نیستند. دیگر مثلا حرف فروید خریدار ندارد که مردان گی می شوند چون پدر در زندگی شان غایب بود و برای جبران کمبود عاطفه پدر، جذب مردان می شوند. یا اینطور نیست که چون از بچگی مورد تجاوز و اذیت جنسی قرار گرفته اند یا اختلالات شخصیتی دارند در بزرگسالی تن به این رفتار جنسی می دهند.
سوم اینکه، اکثریت همجنسگرایان در طول تاریخ بشر، رفتار جنسی و حتی اجتماعی شان را انتخاب نکرده اند. آنها تصمیم نمی گیرند که گی یا لزبین باشند.برای همین قرار نیست همجنسگرایان را با دانش پزشکی و روانشناسی مداوا کرد یا با مجازات های سنگین، رفتارشان را تغییر داد.
چرا سهم 8 درصد همجنسگراها در طول تاریخ طبیعی بشر تقریبا ثابت مانده است؟ اصلا چطور خصلت های ژنتیک همجنسگراها ادامه یافت در صورتی که با همجنس رابطه جنسی داشتن، شانس تولید مثل و تکرارشان را ملغی می سازد؟ چرا همجنسگرایی محدود به انسانها نیست و در 400 نوع موجود دیگر از دلفین تا کرم خاکی نیز ثبت شده است؟
اولین جواب به بخش مهمی از سئوالات این است که بشر همجنسگرا فقط در طی نیم قرن اخیر است که از پستوی همیشه مخفی شده بیرون آمده است و شانس زندگی دلخواه و داشتن امنیت حقوقی و حتی زناشویی برایش کم کم میسرشده است. اما در طول تاریخ، چون فرصت و جرئت ابراز وجود نداشتند ناگزیر تن به ازدواج و تولیدمثل می دادند و برای همین، خصوصیات ژنتیکی شان تداوم پیدا می کرد.
از حدود 20 سال پیش تحقیقات هم
...
Read more »